عروسکم

پارت : ۴۸
راوی : تهنی بعد از رفتن به ساحل و روفرشی پهن کردن کنار هم نشستن
جنی : ته ته
ته : جن جن
جنی : مرز
جنی : میگم یعنی دیگه هیچیز مارو از هم دور نمیکنه ؟
ته : نه عروسکم (با پشت دستش صورت جنی رو لمس میکنه)
جنی : بچها میدونن؟
ته : نه
جنی : پس بزار بهشون زنگ بزنم
ته : اوکی
راوی : بچها خیلی خوشحال شدن و اون ها هم امدن ساحل خلاصه بگم کلی خوش گذروندن رقصیدن بازی کردن و همو خیس کردن
ویو ته :
رفتیم خونه تا وارد خونه شدیم دیگه نتونستم تحمل کنم وقتی جنی پالتو اش و در اورد و بدن خوش فرمش توی نور خود نمایی میکرد زدم به سیم اخر ، و از پشت بغلش کردم و دستمو همینجوری از شکمش پایین میبردم
ویو جنی :
با احساس دست تهیونگ که به هر لحظه پایین تر میرفت مور مورم شد
ته : امشب تن تو بهم میدی عروسک ؟
جنی : عااا تهیونگ من من هنوز اماده نیستم
ته : امادت میکنم ، قرار نیست اذیت بشی من چهار ساله که منتظر این لحظم
جنی : امممم خوب باشه


ادامه ......

بچها پارت بعد کلا اسمات عه

به درخواست اسماتش کردم اوکی ؟

سه تا پارت گذاشتم پس حمایت میخوام

پارت بعدی پارت اخره

متاسفانه


بعدش دختر جهنمی رو شروع میکنم


اما شاید یه چند روز برم بعد شروع کنم

دوستون دارم امبدوارم از عروسکم راضی باشید
بای 😚